اینو با مقوا درست کردم
اینو با مقوا و توپ .واسه بالای تختت
این مدل رو توی یکی از سایتا یاد گرفتم .البته یک کوچولو تغییرش دادم.با شونه تخم مرغ گلاشو درست کردم .برگاش رو هم از گلای مصنوعی که لازمشون نداشتم استفاده کردم.
آرشیدا جونم ببین واسه اتاقت مامان زهرا چه گلایی درست کرده ه ه
مثلا من و آرشیدا جون و بابامحمد اومدیم گردش.ببینید دخملکم لالا داشت چقدر ناز لالاییده ه ه ه
قوبون دخملکم م م م که ه ه ه همیشه ه ه واس عکس به دوربین زل می زنه ه ه ه
طبق معمول پاهات و میاری بالا و بهشون نگاه میکنی.یا می بری توی دهنت.الانم داری به توپ نگاه می کنی عزیزم.
از دیروزه که موقع فرنی یا شیرخوردن ملچ ملوچمی کنم و تکرار میکنی.با یک مهارتی زبون کوچولوت و جمع می کنی و صدا درمیاری ی ی ی
عاشق این هاپوتی مامانی.صداش که درمیاد امکان نداره نخندی .حتی زمانی که اخم کردی
آرشیدای من یکم خرداد 4 ماهه شد.واسه واکسن سه گانه با عمه جونش رفتیم بهداشت.
قوبونش بشم من.یک جیغی کشید که دل مامان زهرا رو پرپر کرد. اینم عکسش
آرشیدای نازم این قدر وول میخوردی دخملکم که چندتا عکس گرفتم تا بلاخره موفق شدم
میدونی عزیزم وقتی بابا سرکاره من و شما که تنها میشیم تا زمانی که بیداری از فرصت استفاده می کنم و ازت عکس میگیرم
آرشیدای نازم
دیشب ساعت 20:27 سال تحویل شد. شما خواب بودی عزیز مامان.عکست و می ذارم دختر نازم با لباس مخمل قرمزی عزیزم خونه ی مادرجون این عکس و ازت گرفتم خوابالوی مامان.
الانم روی شونه ی بابامحمدت سرت و گذاشتی و داری این طرف و اون طرف و نگاه می کنی.فدات بشم ناناز من.
سلام دختر نازم
راستشو بخوای رمزمو فراموش کرده بودم و نتونستم وارد شم و واست بنویسم.
اول بهمن ساعت پنج و پنجاه و پنج دقیقه بدنیا اومدی کوچولوی نازم. عجله داشتی چون وقتش نبود به این زودی بیای گل مامان.
این اولین عکسیه که ازت گرفتن.ببین چه ناز لالا کردی دختر م م م.
اسمتو گذاشتیم آرشیدا
قربون آرشیدای نانازم بشمممممممم
عزیز مامان
دیروز یعنی شانزدهم آبان ماه 92 ،شش ماهه شدی. دلم می خواد هرچه زودتر ببینمت .سه ماه دیگه به امید خدا بدنیا میای و صورت ماهت و می بینم.
راستی از سیسمونیت بگم،هم مادرجونت و هم بی بی جونت واست گل کاشتن. دست هردوشون درد نکنه.
می دونی که ارکیده خیلی دوست دارم.این گل رو تقدیم تو کوچولوی نازم می کنم.